بتول سلطاني كيست؟!!!
بتول سلطاني هيچگاه عضو شوراي رهبري مجاهدين نبوده و هيچ موقعيت مسئولي در درون مجاهدين نداشته است. او در 6 دسامبر 2006، پس از سرقت برخي وسايل و امكانات کمپ اشرف از آن جا به تيف (خروجي تحت كنترل نيروهاي آمريكايي) رفت. وي در 14 ژانويه 2008 تحت نظارت صليب سرخ بين المللي به ايران منتقل شد. اما به نحو شگفت انگيزي طي سه هفته پاسپورت گرفته و با ويزايي كه بدستور معاون وزير خارجه عراق براي او صادر شده بود روز 10فوريه وارد فرودگاه بغداد شد (پاسپورت شمارة T12816605 صادره از اصفهان بتاريخ 4فوريه2008). وي در 21فوريه2008 در شهر خالص توسط نيروهاي آمريكايي و عراقي دستگير و روشن شد كه براي انجام ماموريتي عليه ساكنان اشرف به عراق فرستاده شده است.
آقاي حسين مرادي( همسر سابق بتول سلطاني) عضو سازمان مجاهدين خلق ايران ساكن اشرف است و در ابتداي سالهاي 90 با توافق يكديگر از هم جدا شده بودند و دو فرزندشان هم طبق درخواست مكتوب خود آنها براي مصون ماندن از بمبارانهاي جنگ كويت با هزينه و كمك PMOI به اروپا فرستاده شدند.....
روز 11 مارس2008, بتول سلطاني, به همراه چند مامور ديگر وزارت اطلاعات به اشرف مراجعه كرد. آن طور كه بعدا براي افراد اشرف مشخص شد, اين افراد با يك خودروي نمره موقت عراق به شماره 8549- بغداد موقت كه متعلق به ايادي رژيم آخوندي در عراق است و توسط يكي از عوامل عراقي رژيم رانندگي ميشد به محل آمده بودند.
در ورودي اشرف آنها خواستار ديدار حسين مرادي شدند, اما وقتي از آنان مثل ساير خانواده ها و مهمانان دعوت شد به داخل اشرف بيايند, آنها نپذيرفتند و با شانتاژ گفتند كه حسين مرادي بايد به دم در بيايد و با آنها ملاقات كند. هدف جنجال آفريني بود. با اينهمه آقاي مرادي به ورودي اشرف رفت تا همانجا در يك بنگال با آنها ديدار كند.
بتول سلطاني و دو نفر ديگر از حسين مرادي مصرانه خواستند تا اشرف را ترك نموده و به ايران باز گردد. اما وقتي با مخالفت و اعتراض حسين مرادي مواجه شدند كه چرا پيام گشتاپوي ملايان را براي او برده اند بتول سلطاني بناي فحاشي گذاشت و در ادامه حتي شيشة پنجره بنگال را شكست, بنحوي كه افسران و سربازان آمريكايي به محل مي آيند تا از چند و چون قضايا مطلع شوند...”.
روز 26 مه 2009كميته بين المللي حقوقدانان در دفاع از اشرف ICJDA كه در برگيرنده 8500 وكيل و حقوقدان در اروپا و آمريكاست, توطئه هاي رژيم ايران عليه ساكنان اشرف از طريق بتول سلطاني را در نامه هايي به مقامات آمريكايي و عراقي اطلاع داد و نوشت ”روز شنبه شب 22 مه 2009 سفارت رژيم آخوندي در بغداد با ترتيب دادن يك كنفرانس مطبوعاتي براي يك عامل لو رفته وزارت اطلاعات رژيم ايران بنام بتول سلطاني تحت عنوان كسي كه به تازگي اشرف را ترك كرده است, به تكرار دروغها و اتهامات خود عليه سازمان مجاهدين خلق ايران و ساكنان اشرف پرداخت. هدف بسيار روشن است. زمينه سازي سركوب و نقض حقوق اوليه ساكنان اشرف. در شرايطي كه بسياري از توطئه هاي رژيم ايران و همدستانش در عراق عليه ساكنان اشرف به سنگ خورده است, نيازمند دستاويزهاي جديد براي اعمال فشار عليه آنان است”.
سخنان سرهنگ مك گلاسي افسر حفاظت قرارگاه اشرف درمورد بتول سلطاني
سايت آفتابكاران : http://www.aftabkaran.com/akhbar.php?id=4308
«امروز من يک سرباز سابق هستم. در طول 13ماهی که در اشرف بودم مسئول حفاظت از ساکنان اشرف بودم. اين حفاظت تحت کنوانسيون چهارم ژنو به آنها داده شد. ساکنان به طور داوطلبانه اين حفاظت را از طرف آمريکا پذيرفتند بعد از اين که تسليحات دفاع از خود را تحويل دادند. آنها به آمريکا برای تأمين حفاظت اعتماد کردند. اين کار را کردند به خاطر اعتمادی که امروزهم بايد هم چنان به آن پايبند باشيم. اعتمادی که بايد به جهان داده شود تا اطمينان حاصل شود که اين افراد از آزادی و امنيت برخوردار خواهند بود.
در فاصله ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۸، نزديک به 300نفر به ايران برگشتند. از آنها بجز تعداد بسيار کمی، خبری در دست نيست. اما می توانم در مورد يک نفر به شما بگويم که ما از او خبر دريافت کرديم. او بتول سلطانی بود. اگر اين نام را تابه حال نشنيده ايد، او ساکن اشرف بود و به ايران رفت. يکی دو ماه بعد من نصف شب از طرف يکی از ايستگاههای پليس ما در خارج از اشرف يک تماس عجولانه تلفنی دريافت کردم، که می گفت خانم سلطانی با پاسپورت ايرانی به عراق بازگشته است. و او از طريق مترجم خودم، به من گفت که او مجبور شده است که به عراق بازگردد تا خانواده اش در ايران امن بماند. او گفت از دست گروگانگيرانش در بغداد فرار کرده و می خواهد به اشرف بازگردد.
بسيارخوب، مدت کوتاهی بعد، او دوباره در اشرف ظاهر شد. اين بار با اعتراض به اين که گويا همسرش در اشرف توسط اشرفيها به زور نگهداری شده است.
من شخصاً با همسر سابق او مصاحبه کردم. همان طور که با هزاران نفر ديگر در اشرف بهمراه خانواده های آنها مصاحبه کرده بودم. او (سلطانی) حالا ديگر مأمور نيروی قدس و رژيم ايران بود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر