هادي شعباني ازمأموران وزارت اطلاعات وانجمن نجات رژيم (نجاست)
مزدوران انجمن نجات رژيم ضد بشري را بشناسيد،
مزدوران انجمن نجات رژيم ضد بشري را بشناسيد،
هادي شعباني از عوامل اصلي وزارت اطلاعات در مناطق شمالي كشور بطور خاص استانهاي مازندران و گلستان در پوش انجمن نجات رژيم است.
هادي شعباني در تاريخ14 تير83 به تيف گريخت و پس از جلب نظر مأموران رژيم از طريق همكاري اطلاعاتي، در تاريخ18 اسفند83 به نزد ملاها بازگشته و بلافاصله به استخدام رسمي وزارت بدنام اطلاعات درآمد.
از مأموريتهاي اين مزدور، علاوه بر تجمع مزدوران در انجمن نجات و اراجيف گويي عليه مجاهدين، دوره گردي و لجن پراكني، تحت فشارگذاشتن خانوادههاي مجاهدين براي شركت درنمايش هاي رژيم در انجمن نجات، شناسايي و معرفي مخالفين رژيم، ترويج خيانت و تسليم، توجيه شكنجه و سركوب توسط جنايتكاران حكومت آخوندي، شركت فعال در سيرك ولايت عليه اشرفيان، و فعاليت در سايتهاي وزارت مي باشد.
هادي شعباني در يكي از تجمعات مزدوران در نجات مازندران به همراه
ايرج صالحي، عين الله شعباني، مجيد محمدي، محمدرضا گلي اسكاردي، غفار بال افكنده و…
هادي شعباني در شعبه پوششي وزارت تحت نام انجمن نجات مازندران با مزدوراني از قبيل ايرج صالحي، صمد نظري، عبدالله افغان، مسعود درياباري، قربانعلي برادران، علي اصغر زندوكيل و… با فشار آوردن روي خانواده هاي مجاهدين در راه اندازي كاروان مزدوران به اشرف، از فعالين سيرك ولايت بود كه طي 677 روز با بيش از 320بلندگو بين سالهاي88تا90 به شكنجه روحي و آزار و اذيت مجاهدين و لجن پراكني مشغول بودند.
هادي شعباني يكي از سردسته هاي اوباش عربده كش در اين جنگ كثيف رواني بود كه بارها به پشت سياجهاي اشرف آمده بود.
شعباني در يكي از مأموريتهايش در 23خرداد90 در سيرك مالكي- رژيم، با ديگر مزدوران ضمن تعريف و تمجيد از رژيم و زندگي انگل وار خود، مجاهدين را به ندامت و خزيدن زيرقباي ملا و شستن دست خونين قاتلين مردم و مجاهدين فرا خواند و گفت:
«هر موقع كه اراده كنيد راه بيرون به روي شما بازه… خانواده من با آغوش باز من را قبول كردن و حتي يك روز هم اينطور نبودم كه مورد آزار و اذيت حكومت قرار بگيرم. در حالي كه در اين سالها گفتند زندان و شكنجه شده. ولي واقعيت اينه كه من پهلوي خودتونم. داريد من را مي بينيد. صدام و مي شنويد. پشت سياجتون اومدم… حتما سازمان موضعگيري مي كنه عليه من. ولي من هيچ ترسي ندارم. واقعيت اومدم بهتون بگم واقعيت چي بوده تو اين ساليان. خودتون تصميم بگيريد كه بابا راه برگشتي وجود داره. يك زندگي راحتي بكنين»
هادي شعباني به همراه ديگر مأموران وزارت(علي اصغر زندوكيل و شعبانپور)
آبان90- ضلع شرق قرارگاه اشرف در جمع ارتش جنايتكار تحت امر مالكي عليه اشرفيان
كاملا” مشخص است كه رژيم و وزارت بدنامش از قضا با فضولات مجاهدين و خائنيني هم چون هادي شعباني كه به استخدام خودشان در آمده باشد، نه تنها كاري ندارد بلكه ماكزيمم سوءاستفاده از او را عليه مجاهدين خواهد كرد.
هادي شعباني، ندامت خود به درگاه آخوندهاي جنايتكار را به فرمان وزارت در لجن نامه اي تحت عنوان«كتاب عمر» سرهم بندي كرد تا سرسپاري خود به رژيم را به اثبات رسانده و بتواند به يك حيات ننگين در دامن ولي فقيه ارتجاع ادامه دهد.
لجن پراكني هاي سوخته اي هم چون كردكشي، سكت، مغزشويي، عليه مقاومت كه تماماً ياوه هاي تكراري وزارت اطلاعات مي باشد.
يكي ديگر از فعاليتهاي اين مزدور، نامه نگاري به ارگانهاي بين المللي براي پيش بردن خط وزارت اطلاعات عليه مجاهدين، دفاع از عملكردهاي رژيم جنايتكار آخوندي و كارزاركثيف شيطان سازي عليه مقاومت بر روي خون مجاهدين مي باشد.
از جمله، بعد از يورش وحشيانه ارتش جنايتكار تحت امر مالكي به دستور نيروي تروريستي قدس در19فروردين90 كه منجر به شهادت بيش از 36مجاهد خلق شد، هادي شعباني به نامه نگاري عليه مجاهدين، خطاب به ارگانهاي بين المللي پرداخت و از بازگشايي مجدد دفتر شوراي ملي مقاومت در واشنگتن و خروج نام سازمان مجاهدين از ليست تروريستي به شكوه و شكايت پرداخت.
آخر و عاقبت و مكافات اتوديناميك همة خائنيني كه از صحنة جنگ و نبرد آزاديبخش براي خلق خود گريخته و به خدمت پليدترين ديكتاتوري معاصر در آمده ، چيزي نيست جز پيوند زدن سرنوشت خودب با سرنگوني رژيم ضدبشري. همان چيزي كه به زودي تاريخ آينده به آن گواه خواهد داد كه اين مزدوران براي برپا نگه داشتن رژيم فاشيسم مذهبي ملاها چگونه بر عمر اين رژيم افزودند و خنجر خيانت خود را بر پهلوي پاكبازترين جوانان اين ميهن وارد كردند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر